آشنایی کامل و صریح با تاریخچه قانون جذب

اندیشه جدید قانون جذب توسط نوآور و مشاور معنوی به نام فینیاس کویمبی، که ناامید به درمان دوره جدی سل بود، برانگیخته شد. هنگامی که نسخه پزشکی وی نتوانست بیماری را درمان کند، او با استفاده از مشاهدات خودش شروع به کاوش گزینه های دیگر کرد.

کویمبی معتقد بود که بیماری های جسمی مظاهر یک ذهن ناقص است. وی مدعی بود با التیام بخشیدن به ذهن، می توان آنچه که بدن را آزار می دهد را برطرف کرد. وی برای تصحیح تفکر نادرست، به شدت به مسحور(هیپنوتیزم) اعتماد کرد و در نهایت سل را بدون راهنمایی پزشکی معالجه نمود.

در اواخر دهه ۱۸۰۰، جنبش فکر جدید یا قانون جذب به آرامی در فرهنگ آمریکایی ظهور کرد. تکنیک های “درمان ذهن” در بعضی از محافل محبوبیت پیدا کردند. تا اوایل قرن بیستم، اتحاد اصل قانون جذب در صدد ساختن ساختارهایی با اعتقادات گسترده و متنوع بود.

در هسته اصلی این جنبش ها یک ایده ساده وجود داشت: اینکه با هدایت درست، ذهن انسان می تواند انواع پیامدهای مثبت (یا منفی) را ایجاد کند.

اصل قانون جذب برای ده ها سال در محافل عصر جدید محبوب بود اما در سال ۲۰۰۶ وقتی که نویسنده استرالیایی Rhonda Byrne، کتاب پرفروش با عنوان “راز” را منتشر کرد(همچنین فیلم مستندی با همین نام ساخته شده است) و در آن جزئیات را توضیح داد. شخصیت های تاریخی مانند آبراهام لینکلن و وینستون چرچیل، از جمله کسانی بودند که قانون جذب را درک کردند و آن را به طور فعال در زندگی خود استفاده کردند.

قانون جذب چگونه کار می کند؟

آنچه که ما در مورد آن فکر می کنیم، به ما می آموزد که قانون جذب را به وجود آوریم. کریستی ویتمن در مصاحبه ای خاطر نشان می کند که قانون جذب مانند یک بومرنگ است. “تمامی موجودات منبع انرژی هستند و همه روزه سیگنال های انرژی ارسال می کنند. ما این کار را از طریق آنچه می گوییم، انجام می دهیم، می اندیشیم، احساس می کنیم و ایمان داریم، ارسال می کنیم. کل انرژی دارای لرزش است و این ارتعاشات با ارتعاشات دیگر روبرو می شوند. این انرژی با طبیعت جفت است و اینگونه است که ما چیزهایی را در زندگی خود ایجاد می کنیم یا جذب می کنیم. “

جک کانفیلد، مربی موفقیت در تمرینات خودیاری، اهمیت ارسال انرژی را موعظه می کند. او مدعی است، به عنوان مثال “برای اینکه آنچه را که قصد دارید دریافت کنید و برای بازی هایی که می خواهید در زندگی تان جلب کنید، بایستی به یک مسابقه لرزشی تبدیل شوید.” پس از تمرین، “شما می توانید به انتظار معجزه بنشینید.”

بر فرض مثال شما عشق بیشتری در زندگی خود می خواهید. کانفیلد به شما توصیه می کند که زمانی که با خود و اطرافیانتان رفتار محبت آمیز و سخاوتمندانه ای داشته باشید، این عشق دوباره به سمت شما باز خواهد گشت. ساطع نمودن انرژی مربوط به عشق به اطراف سبب خواهد گردید دوباره عشق بیشتری جذب زندگی شما شود.

اگر پول بیشتری بخواهید چه می کنید؟ کانفیلد به شما پیشنهاد می کند که چک هایی را در معرض دید خود قرار دهید. همچنین، مبلغ مورد نظری که دوست دارید در حسابتان موجود باشد، چکی با همان مبلغ برای خودتان بنویسید و آن را در مکان قابل مشاهده قرار دهید. هر بار که آن را مشاهده کردید، باور کنید که امکان پذیر است. به یاد داشته باشید همیشه قبل از به دست آوردن خواسته های مد نظرتان سپاسگزار آنها باشید.

 

مشاور و نویسنده روحانی سوزان هین در مصاحبه ای می گوید که اغلب اوقات قانون جذب را در زندگی و کار خود به عینه می بیند. یکی از بهترین مثال ها در مورد تجارت او است. او مدعی است مواقعی که در ذهن خود نسبت به قدرت یا توانایی تحقق رویاهایش احساس تردید می کند، تجارت او ضعیف می شود اما زمانی که او مثبت و متمرکز است، فروشش بیشتر است.

انتقادات نسبت به وجود قانون جذب

مطمئنا تفکر مثبت بهتر از تفکر منفی است. ممکن است با کانفیلد موافق باشید که یک فرد دوست داشتنی تر مطمئنا می تواند عشق بیشتری به زندگی خود وارد کند. اما به معنای واقعی کلمه، راحت خواهد بود بیان این موضوع که چگونه قانون جذب می تواند جلوه ای شیطانی داشته باشد. برای مثال وجود مردم گرسنه در یک کشور جنگ زده؟ تفکر ناقص دلیل اصلی بدبختی آنها است- رنج آنها به خودی خود تحمیل می شود. به عبارت دیگر، قربانیان مقصر تمامی اتفاقات بدی هستند که برایشان رخ می دهد- حال این بدبختی چاقی، فقر، سوء استفاده یا بیماری باشد. در “راز”، بایرن تا آنجا پیش می رود که می گوید، “شما نمی توانید چیزی را گیر بیاورید، مگر اینکه فکر کنید می توانید.”

انتقاد دیگر از قانون جذب این است که نیازی به اقدامی از طرف “مانیفستر” نیست. لازم نیست که در جهت اهداف خود تلاش کنید – صرفا فکر کردن در مورد آنها کافی است. آنها فکر می کنند که تلاش برای رسیدن به خواسته ها می تواند نشانه این باشد که شما به جهان اعتماد نمی کنید.

بدبینان اضافه می کنند که قانون جذب به راحتی از طریق تعصب قابل توضیح است که این یک پدیده روانشناختی شناخته شده است که در آن افراد تمایل دارند به جزئیاتی توجه کنند که عقاید پیشین آنها را تأیید می کند. به عبارت دیگر، مردم زمان هایی را که افکارشان با نتایج به دست می آیند، به خاطر می آورند(داشتم به شما فکر می کردم که با من تماس گرفتید). قانون جذب از افراد می خواهد که فقط به افکار و اعمال مثبت توجه کنند، امری که تحقیقات نشان می دهد در واقع باعث می شود که افراد از نظر عقلانی کمتر منطقی باشند و احتمالا برای تغییر زندگی خود اقدام واقعی انجام ندهند.

دکتر نیل فاربر بیان می کند: مردم تمایل دارند موفقیت بیشتری با استفاده از قانون جذب دریافت کنند که حتی خواسته های خود را تجسم نکرده اند. پیدا کردن پول در خیابان، گرفتن چک در نامه ای، خبر از یک دوست پس از مدت طولانی. در روانشناسی امروز آیا اعتقاد به قانون جذب بهتر از عقاید دیگر مانند انداختن سکه در چشمه یا عقاید خرافی دیگر است؟ بایستی هر دو را امتحان نمود.

با این حال، حتی اگر قانون جذب با انتقاد روبرو شود، قدرت تفکر مثبت به خودی خود ابزاری کارآمد است که می تواند زندگی شما را به روش های ملموس بهبود بخشد. تحقیقات نشان می دهد که با نگاه کردن به قسمت پر لیوان و ایجاد نگرش مثبت در خود می توانید خطر ابتلا به مشکلات قلبی یا افسردگی را کاهش داده و تحمل درد را افزایش دهید. احتمالا وقتی ازدواجی را انجام دهید که با طرز تفکر مثبت ایجاد شده است، تغییر در زندگی شما ایجاد خواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این قسمت نباید خالی باشد
این قسمت نباید خالی باشد
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.