قانون جذب و ایمان به خدا
من بایستی اعتراف کنم که وقتی برای اولین بار ویدیویی در زمینه “قانون جذب” را تماشا کردم بسیار شیفته آن شدم. همه چیز خیلی جدید به نظر می رسید اما بسیار برایم آشنا بود. می دانستم قبلا چیزهایی مثل این قانون جذب را شنیده ام اما هرگز در مورد ماهیت اصلی آن کندوکاو نکرده بودم. بنابراین، تصمیم گرفتم تا وقت بیشتری در مورد مطالعه و درک قانون جذب و ارتباط قانون جذب ایمان به خدا صرف کنم و ببینم آیا این قانون از طبیعت نشات می گیرد یا خیر.
بیشتر نگرانی های من مربوط به پیوند قانون جذب و ایمان به خدا یا اعتقاد به وجود خدا بود. اولین فکر من این بود که مواردی که در ویدئو درباره قانون جذب صحبت می شود، صحیح هستند یا خیر.
در ادامه در مورد این قانون به توضیح خواهم پرداخت و تلاش خواهم کرد تا چرایی و چگونگی عملکرد قانون جذب را از نظر اعتقاد به خدا شرح دهم.
قوانین طبیعی حاکم بر مبنای قانون جذب
اول از همه قانون جذب در مورد جهان صحبت می کند و اینکه جهان چگونه شما را به آنچه که واقعا می خواهید برسید، هدایت می کند. هر چه که فکرش را می کنید یا روی آن تمرکز دارید، هر چیزی که خواسته شما باشد – جهان آن را به شما باز می گرداند. اولین چیزی که باید بدانیم این هست که این کار جهان هستی نیست بلکه کار حاکم آن است. وقتی شما سنگی را پرتاب می کنید و آن سقوط می کند، در حقیقت این سقوط مستلزم قوانینی است که خداوند وضع کرده است. قانون ثقل یکی از این قوانین است. بنابراین وقتی سنگ یا هر شیء را رها می کنید، آن سقوط می کند چون تابع قانون ثقل است.
در حقیقت تمامی این موارد برگرفته از قوانین طبیعی است. اینها قوانینی است که خداوند آفریده است. بنابراین وقتی می گویند جهان آن را به شما باز می گرداند، واقعا این یک قانون طبیعی است که دنبال می شود. آنچه شما در مورد آن فکر می کنید، محیطی که در آن زندگی می کنید، آن را به زندگی شما منتقل می کند. بنابراین لزوما آن چه که خواسته هایتان را به شما بر می گرداند در واقع قانون خدا هستند. پس تا ابنجا می توان گفت که قانون جذب و ایمان به خدا یکی هست.
بر فرض مثال شما ممکن است به یک چیز منفی فکر کنید و آن هم صورت بپذیرد. بله درست متوجه شدید این کار هر چقدر هم بد باشد، رخ خواهد داد زیرا این فقط قانون خداوند است به همان اندازه که قانون جاذه زمین در زندگی شما مؤثر است. هر وقت سنگی را رها می کنید، او تصمیم نمی گیرد که آیا قانون جاذبه را به اجرا بگذارد یا خیر. این سقوط فقط اتفاق می افتد زیرا یک قانون جهانی است و از قبل به مرحله اجرا گذاشته شده است. جهان با قوانین در حال اجرا به جلو حرکت می کند و قوانین خداوند یک به یک اجرا می شوند. بنابراین نتیجه اصلی این است که قانون جذب یک قانون طبیعی است.
اگر دوست دارید در مورد قانون جذب بیشتر بدانید مقاله آموزش قانون جذب را مطالعه کنید
قوانین طبیعی مانند قانون جذب از قوانین خداوندست
اما قانون جذب قانونی است که کمتر کسی آن را درک می کند. این قانونی است که یک قانون واقعی است. به هیچ وجه جادویی نیست. ماهیت آن همانطور که در همه زمینه های علمی انجام می شود کار می کند. وقتی در مورد طبیعت صحبت می کنیم، تمامی آنچه که واقعا در مورد آن صحبت می کنیم، قوانین خداست. ما در مورد قوانین نحوه کار، زندگی، فیزیک یا شیمی صحبت می کنیم. این قوانین علمی هستند که قوانین طبیعی هستند و در حقیقت قوانین خدا هستند. بنابراین وقتی کسی از مفاهیم قانون جذب پیروی می کند، در مورد نقش افکار خود برای رسیدن به خواسته هایش به یقین رسیده و می داند که تمامی این اعمال در زیر سایه قوانین خدا صورت می پذیرد.
کاربرد ایمان در قانون جذب – قانون جذب و ایمان به خدا
اکنون، نکته شگفت انگیز این است که قانون جذب صرفا جاری شدن ایمان در زندگی است. وقتی در مورد ایمان صحبت می کنیم عموما آن را محدود کرده و در قالب اعتقادات مذهبی جای می دهیم. البته این درست است که ایمان درگیر دین است. ولی باید دانست که ایمان بیشتر از دین است. ایمان مفهومی بسیار گسترده تر است. شما مطمئنا آرزوهایی در زندگی دارید که می خواهید برآورده شوند، آنها زمانی اتفاق خواهند افتاد که ایمان را در بر بگیرند.
ایمان چیست؟ وقتی به ایمان فکر می کنید ممکن است به اعتقاد به خدا یا یک دین فکر کنید. ممکن است به اعتماد به نفس یا وفاداری فکر کنید. اما وقتی شخصی ایمان دارد، واقعا چه کاری انجام می دهد؟ آیا اساسا اعمال واقعی ایمان روند تحریک ذهنی است؟ آیا ایمان تمرکز افکار و اهداف شما بر روی یک موضوع است؟ آیا ایمان بینش یا تصویر ذهنی است که شما در ذهن خود ایجاد می کنید؟ آیا ایمان عمیق ترین آرزوهای قلبی شما است؟ آری درست است و می توان گفت قانون جذب شامل ایمان است.
من اعتقاد دارم که همه ایده های مربوط به این قانون می توانند در قالب ادیان الهی، آنچه راجع به این جهان و درباره خدا می دانیم، توضیح داده شوند. هدف من این است که تا آنجا که می توانم این اطلاعات را به دست بیاورم و در این راستا، معنای حقیقی قانون جذب را آشکار سازم.
قانون جذب و ایمان به خدا و واقعیت مشترک
این بخش به بررسی حفره های آشکار در قانون فعلی نظریه های جذابیت می پردازد که نمی تواند اشیاء و موقعیت های متداول موجود در محیط ما را به خود اختصاص دهد. اینها معمولا مظاهر طبیعی هستند که مستقل از ذهن انسان هستند. بیشترین بخش این مظاهر، گیاهان، حیوانات و مواد معدنی است. مفهوم واقعیت مشترک در تلاش برای پر کردن شکاف معرفی می شود. واقعیت های اشتراکی، ادغام واقعیت های شخصی برای تحقق اهداف متقابل دو یا چند نفر است. این مفهوم همانطور که در روابط شخصی می بینیم، به تأثیر واقعیت یک شخص بر دیگری نیز می پردازد.
قانون تمرینگران جذاب یا “جذابیت ها” ادعا می کنند که افکار خود ما واقعیتی را که ما تجربه می کنیم، ایجاد می کند. به عبارت دیگر، افکار ما اشیاء و موقعیت هایی را که در زندگی ما وارد می شوند را جذب می کنند. جذب کنندگان ادعا می کنند که ما تنها مسئول خوشبختی و نارضایتی خود هستیم. آنها تضمین می کنند که همه افکار بدون استثناء تجلی می یابند. این جلوه های ذهن ما به صورت اشکال فکری تصور می شوند. آنها به چیزهایی تبدیل می شوند که از طریق حواس پنج گانه ما درک می شوند. اشکال فکری به تعامل با تعداد نامتناهی از امکانات ادامه می دهند. هرچه توجه خود را به سمت امکانات خاص سوق دهیم، اشکال فکری به احتمال تبدیل می شوند. در هر لحظه احتمال پیش روی ما تحقق می یابد. این روند جذب با دیگر قوانین جهانی تسهیل می شود.
در بعضی مواقع، جاذبه گران باید این واقعیت را در نظر بگیرند که تئوری های سنتی جذابیت به اندازه کافی به حضور چیزهای موجود در خارج از تجلی شخصی نمی پردازد. جاذبه گران نمی توانند جلوه های طبیعی مانند حیوانات، درختان، سنگ ها و زمین را در خود جای دهند. این موارد در دسترس همه است و مستقل از افکار ما وجود دارد. در حالی که ممکن است بتوانیم چنین چیزهایی را در محیط خود مشاهده کنیم، اما نمی توانیم آنها را با ذهن خود تولید کنیم. به عنوان مثال، تجسم سفر به یک پارک ملی مشهور کاملا امکان پذیر است و قانون جذب آن را به وجود می آورند اما ایجاد پارک ملی مشهور امکان پذیر نیست. ذهن جهانی قبلا این پناهگاه زیبا را برای ما ایجاد کرده است.
۱ دیدگاه. همین الان خارج شوید
باسلام ودرود فراوان برشما استاد عزیز و ضمن قدر دانی از خداوند متعال که امروز چشمان مرااز نوشتار بسیار زیبا و پر از انرژی شما روشن نمود . باید به استحضار برسانم از آنجایی که انسان دارای دو بعد جسمی و روحی می باشد که اولی بسیار محدود بوده وفقط در ابعاد زمان ومکان جای داردو تمامی نقص ادمی از این بعد می باشد و دومی که روح است ولازمان ولامکان بوده گستره حاکمیت آن تمامی جهان هستی را دربر می گیرد. بنابراین آنچه که مربوط به مسائل روحی است از آنجایی که قائل به زمان و مکان نیست هرآنچه راکه آدمی در ضمیر ناخودآگاه خود پرورش می دهد به سوی انسان می کشاند .و این بارها در آموزه های دینی ما به روشنی مطرح شده و درحقیقت کلام پیامبران ؛ امامان و اولیای الهی و کلام خداوند متعال قران مجید سرشار از تقویت های معنوی است برای اثباط قانون جذب اصلا نیازی به توضیح بسیار نیست و برای شکاکان فقط کافی است آنان را به این آیه هدایت کنیم که :((ان شکرتم لان ازیدنکم.)) شکر نعمت باعث جذب نعمت های فراوان می شود.
و برای کسانی که قائل به اصالت علم هستند .کافی است قانون بقای انرژی را یاد آوری کنیم که این قانون بیان می دارد:
۱- جهان از انرژی تشکیل شده است
۲- انرژی نابود نمی شود بلکه از شکلی به شکل دیگر درمی آید
۳- انرژی های کم تراکم انرژی های پرتراکم مشابه خود را به سمت خویش جذب می کنند
۴- اگر بپذیریم که جهان آفرینش تماما انرژی است پس باید این را نیز باید پذیرا باشیم که:
الف- انسان هم یک انرژی پر تراکم است
ب- براساس قانون بقای انرژی انسان با موت نمی میرد بلکه از صورتی به صورت دیگر تبدیل می شود
ج – همانگونه که انسان انرژی پر تراکم است افکار و احساسات انسانی انرژی های کم تراکم هستند که پر تراکم های مشابه خود را به سمتشان جذب می کنند حس خوشبختی کم تراکمی است که پرتراکم مشابه خود یعنی خوشبختی را به سمت خویش می کشاند.
به هرحال این هم هنری است که خداوند دروجود همه قرار داده که بتوانند هدایتگر هم نوع خود باشند اگر این را باورداشته باشیم و به روح خود که ذهن و ضمیر ناخوداگاه ما قسمتی از آن است اعتماد کنیم و برای بروز توانایی های خود روحمان را ورزیده نماییم